مامانم کجاست؟

مادر بزرگم سرش را پایین می اندازد  و میگوید:پیش خدا

خدا کجاست؟

مادر بزرگم سرش رو بالا میاره و و میگه اون بالا

کدوم بالا؟

مادر یزرگم سرش رو پایین می اندازه و میگه بالا که نه،خدا همیشه همین پایین پیش ماست

خدا که همیشه پیش ماست پس چرا مامانم رو برد پیش خودش؟

مادر بزرگم سرش رو بالا میاره و با چشمان پر از اشک میگه:الهی قربونت برم و یه بوسم میکند

آدم ها کی میمیرند؟

میگه:هر وقت به اندازه کافی گریه کرده باشند

مامانم خیلی گریه کرده بود؟

بابام سرش رو پایین میندازه و میگه:آره...خیلی گریه کرده بود

چرا خیلی گریه کرده بود؟

بابام سرش رو بالا میاره و میگه:نمیدونم...خب...

من که خیلی گریه کردم،چرا نمیمیرم؟

بابام سرش رو بالا میاره و با چشمان اشک آلود میگه الهی قربونت برم

من روز مادر برای کی کادو بخرم؟

عموم سرش رو پایین انداخت و گفت:خب برای مادربزرگت

روز عید بعد از بابام کی رو ببوسم؟

عموم با همون سر پایین گفت:خب مادربزرگت رو

کی کارنامم رو از مدرسه میگیره؟

عموم سرش رو بالا نمیاره؛میگه: خب مادربزرگت

کارهای خوبم رو برای کی تعریف کنم؟

خب مادربزرگت

خودم رو برا کی لوس کنم؟به حرف کی گوش ندم که جیغش در بیاد؟دیکته ام رو کی بگه؟گره زدن بند کفش؟وقتی بزرگ شدم کی برام...

عموم با همون سر پایین میگه:خب...خب...مادربزرگت

اون وقت مادر بزرگم از این کارها خوشحال میشه؟

عموم با خوشحالی سرش رو بالا میاره و میگه:حتما...حتما...

پس چرا هروقت اینکارا رو میکنه گریه اش میگیره و با صدای بغض آلود میگه:الهی بمیرم...

عموم وقت نمیکنه سرش رو بالا بیاره و با چشمان اشکی میره

من خیلی خدا رو دو س دارم و دلم میخواد این پرسش های سخت سخت رو که هیجکس جوابش رو نمیدونه ازش بپرسم ولی میترسم که چشمای خوشگلش اشک آلود بشه اما میپرسم شاید خدا هم یه دونه بوسم کرد.

تلنگری کوچک به همه اونایی که قدر ماماناشون رو نمیدونن

پایان

نظر یادتون نره